سلام به روی ماهتون
اول از همه بابت لطف و مهربونیتون توی پست قبلی از همگیتون متشکرم
دوم از همه بابت این همه تاخیر متاسفم
سوم از همه ... هفته گذشته تولد خودم بود (دوم اسفند)... حالا بگین چند ساله شدم؟؟؟ 27!!! هنوزم باورم نشده... حسم هنوز همون حس 19 سالگیمه... نه انگار که ازدواج کردم... نه انگار که مامان شدم... 19 سالم که بود چه تصوری از دنیای بعد از 20 داشتم!!! از یک همسر!!! از یک مادر
فکر می کردم یه خانوم 27 ساله چقدر بزرگه و چقدر خانوم!!! الان اما... هنوز احساسم به همون تازگی و دست نخوردگیه... جز طراوت یک احساس پاک ... یک احساس لطیف ... درست مثل شکفتن یک گل ناز...حس ناب مادری ... حس شیرین و سیری ناپذیر بوسه از گونه یک کودک دلربا... حس ملس در آغوش کشیدن نازنینی که تو را از همه دنیا بیشتر دوست دارد... کی سنم را و مادر بودنم را باور خواهم کرد... هرگز نمی دانم
مهدی عزیزم که برخلاف همیشه که عادت به سورپرایز کردن من نداره امسال یکروز زودتر با یک ساعت مارک سواچ فوق العاده قشنگ سورپرایزم کرد؛ با اینحال امسال روز تولدم رو زیاد دوست نداشتم... دلیل اصلیش بماند برای خودم... جالب اینکه درست روز تولدم کیف پول صورتی خوشگلم رو با کلی مدارک توش گم کردم...
خب ... حالا فکر کنم دیگه دلتون واسم سوخت که منو بابت تاخیر یک ماهه ام ببخشید
اما... چهارم از همه... ایلیای نازم که 5 روز دیگه میشه یه آقا پسر 2 ساله
پسر نازنینم رو طی مراسمی توی امامزاده صالح در روز 4 بهمن از شیر روزانه گرفتم... دیگه انقدر منو می شناسید که بدونید خودم چقدر غصه خوردم... احساس می کردم یه دنیا ازش دور شدم... هنوز بعد از گذشت یک ماه ازم سراغ می گیره اما خودش رو دلداری میده که : بوووه اخی شده؛ من دیگه مرد شدم؛ دیگه بزرگ شدم... بوووه نمی خورم
دلم براش کباب میشه اما چاره ای ندارم... هنوز شبا بهش شیر می دم ... تا کی همت کنم و کلا از شیر بگیرمش
در رابطه با از پوشک گیری هم درست عین یه مامان تنبل هیچ کاری انجام ندادم
ایلیای نازم خیلی شیرین زبونه... گاهی ما همینطور دهانمون از حرفایی که می زنه باز می مونه که اصلا این حرفا رو از کجا درآورده!! همچنان مهربون و با احساسه دائم میاد بغلم و بوسم می کنه بعد می گه: آخی چه چبسید!!! صبح که از خواب پا میشه اگه باباش نباشه صد بار سراغ میگیره... به من میگه دوستت دارم سمی!!! و یکعالمه شیرین زبونی و محبت دیگه که سر فرصت براتون می گم
دوشنبه دیگه جشن تولدشه... حتما تشریف بیارین
اینم از دستپخت عمو میثم